سیستم شاخص های مالی
1392/07/21
هر بخش یک بنگاه اقتصادی نوعی اطلاعات تهیه میکند که توسط مدیر برای اندازه گیری عملکرد آن بخش مورد استفاده قرار میگیرد. این اطلاعات ممکن است به عملیات، وضعیت مالی کل شرکت و یا عملکرد تأمین کنندگان و مشتریان یک شرکت مربوط شود اما این اطلاعات به خودی خود مفهومی را به دنبال ندارند و زمانی که با معیار ارزیابی چون روند شرکت، متوسط صنعت و شرکتهای مشابه مورد مقایسه قرار میگیرند، میتوانند به مدیران سازما کمک کنند تا گرفتار اشتباهات حاصل از اطلاعات گمراه کننده نشوند.
سیستم شاخصهای مالی سند پرداز از مجموعه سیستمهای لایه حسابداری مدیریت میباشد و برای مدیران شرکتهای بزرگ که نیاز به آگاهی از عملکرد بخشهای مختلف سازمان خود دارند طراحی شده است. از مزایای این سیستم آن است که نه تنها شامل اندازه گیری عملکرد بخشهای حسابداری است بلکه برای سایر بخشها نظیر مهندسی، تولید، پشتیبانی، تدارکات، منابع انسانی، فروش و بازاریابی نیز قابل اجراست.
در این سیستم میتوان به دو مفهوم سنجه و شاخص اشاره کرد که سیستم قادر است در هر دو مورد گزارشهای دقیق و جامعی از مقدار دورهای و روند دورهای آنها ارائه دهد.
سنجه تابعی از گردش یا مانده تعدادی حساب به دست میآید که مستقیماً از ترازها استخراج میگردد و به یک قلم اطلاعاتی مفهوم دار تبدیل میگردد مانند خالص فروش یا حقوق مالکانه. فایده مهم سنجه آنست که میتواند ترازهای مالی شرکتهای مختلف علیرغم تفاوت در ساختار سرفصل حسابها را همگن و مقیاس پذیر نماید.
اما شاخص حاصل تقسیم دو سنجه است که میتواند بیانگر وضعیت شرکت باشد خصوصاً هنگامی که با صنایع مشابه و رقیب مقایسه گردد و یا حداقل روند آن در دورههای مختلف یک شرکت مورد بررسی قرار گیرد.
شاخصها بر اساس استفاده از دارایی، کارایی عملیاتی، جریان نقد، نقدشوندگی، ساختار سرمایه، بازده سرمایه گذاری، کارائی بازار، کارائی پردازشهای مالی، کارائی دپارتمان عملیات مهندسی، کارائی دپارتمان منابع انسانی، کارائی دپارتمان پشتیبانی، کارائی دپارتمان تولید و کارائی فروش و بازاریابی طبقه بندی میشوند. این طبقهبندی نه تنها برای بخش حسابداری و مالی جذاب است، بلکه مورد توجه استفادهکنندگان شرکت از جمله سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نیز میباشد.
شاخصهای مالی بسیار متنوع هستند و در سیستم سند پرداز بیست مورد آنها مورد توجه قرار گرفته است.
سیستم شاخصهای مالی سند پرداز یک ابزار گزارش گری چهار بعدی است که سنجه ها و شاخصهای مورد نظر مدیران را به سهولت، در اشکال مختلف و از زوایای مختلف نمایش میدهد به گونهای که قادر خواهد بود اطلاعات را در سالهای مالی مختلف، دورههای گزارش گری ماهانه، سه ماهه، شش ماهه، نه ماهه و سالانه و در مقایسه با شرکتهای مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.
در زیر به مهمترین شاخصها و سنجه هایی که در این سیستم پیش بینی شده است میپردازیم.
سنجه ها
منظور از سنجه اقلام اطلاعاتی است که از سیستم اطلاعاتی سازمان استخراج میگردد و عموماً یا جمع جبری چند حساب (ترازنامهای یا سود و زیانی) است یا اعدادی است که مستقیماً از سیستم یکپارچه سازمان (ERP) استخراج میشود. میتوان به سنجه های موجود در سیستم به شرح زیر پرداخت:
· فروش خالص که حاصل جمع جبری حساب فروش و حساب برگشت از فروش و تخفیفها است،
· دارایی جاری که حاصل جمع جبری حسابهای وجوه نقد، سرمایهگذاری کوتاه مدت، پیشپرداختها و سفارشات، بدهکاران و موجودی کالا میباشد،
· سرمایه در گردش که حاصل جمع جبری حسابهای دارایی جاری و بدهی جاری است،
· داراییهای ثابت خالص که حاصل جمع جبری حسابهای اموال، ماشینآلات و تجهیزات و استهلاک انباشته آنها میباشد،
· هزینههای فروش که شامل هزینههای مربوط به فروش کالا و هزینههای مستقیم مربوط به آن است
· هزینههای اداری که شامل هزینههای مربوط به انجام امور اداری مربوط به فروش کالا و موارد مستقیم در مورد فروش است.
· سود عملیاتی که حاصل جمع جبری فروش خالص و بهای تمام شده کالای فروش رفته و درآمدهای عملیاتی و هزینههای عملیاتی است،
· تفاضل دارایی جاری از موجودی کالا که برای به دست آوردن نسبت آنی به کار میرود،
در کل، سنجه ها مفاهیم ملموستری هستند که معمولاً بررسی روند آنها در دورههای مختلف برای مدیران از جذابیتهای زیادی برخوردار است.
شاخصها:
1. نسبت فروش به سرمایه در گردش
ضروري است برای کاهش نیازهای تأمین مالی، مبلغ وجوه نقد مورد استفاده در سازمان را در ميزان حداقلی نگه داریم. یکی از بهترین شیوهها برای تعیین ميزان تغییرات در استفاده از وجوه نقد در طول زمان، نسبت فروش به سرمایه در گردش است. این نسبت نشان میدهد چه میزان نقد برای حفظ سطح خاصی از فروشها نیاز است. این نسبت هنگامي اثربخشتر است که به روند آن توجه کنیم بطوریکه مدیر میتواند ببیند آیا تغییرات بلندمدت در مبلغ وجوه نقد مورد نیاز موسسه براي ایجاد همان مبلغ فروش وجود دارد.
2. نسبت فروش به هزینههای اداری
مسأله کلیدی، میزان هزینه سربار مورد نیاز برای حفظ سطح خاصی از حجم فروش است. برای نمونه، شرکتی با استراتژی فروش سفارشهای خیلی اندك به مشتریانش نیاز به بخش حسابداری بزرگی نه تنها برای انتشار تعداد زیادی از فاکتورها بلکه برای پردازش تعداد زیادی از پرداختها دارد. به طور مشابه اگر شرکت نياز به کارکنان زیادی برای ایجاد درآمد داشته باشد (مثل زنجیره رستوران)، پرسنل منابع انسانی به همان نسبت بزرگ میباشد. در چنین مواردی لازم است، اطمینان حاصل کنیم؛ هزینههای اداری با چنان دقتي کنترل شدهاند كه اثر زیادی بر روی سود ندارند.
3. نسبت هزینه تعمیر و نگهداری به داراییهای ثابت
این نسبت برای برآورد سن گروه مشترک داراییهای ثابت گزارششده در صورتهای مالی سودمند است. اگر این نسبت روند افزایشی داشته باشد، شرکت احتمالاً به جایگزینهایی برای دارایی نیاز دارد. همچنین روند افزایشی بیانگر مصرف زیاد دارایی است که نیاز به تعمیرات پیشرفته نابهنگام کار دارد. اگر نسبت بالا به طور ناگهانی بدون افزایش همزمان در مبلغ داراییهای ثابت، کاهش یابد، بيانگر آن است كه اعتبار نقدی شرکت تمام شده و نمیتواند از پس تعمیرات داراییهای جاری برآید یا اینکه دارایی جدیدی بخرد.
4. نسبت هزینههای فروش به فروش
برخي فروشها براي شركت آنقدر هزينهبر پیوسته هستند که حاشیه کسبشده از هر فروش حتی هزینههای فروش را هم پوشش نمیدهد. این نسبت برای تعیین هزینه متغیر فروش مناسب است تا اینکه مدیریت بتواند تعیین کند که آیا سیستمهای فروش باید تغییر کند تا به رویکرد هزينه كمتر منجر شود.
5. نرخ سربار
نرخ سربار برای تعیین هزینه سربار استفاده میشود و بهتر است برای یک واحد تولیدی با محصول تکمیلشده یا مبالغی از خدمات ارائه شده به مشتری استفاده شود.
6. نسبت سربار به بهای تمامشده فروش
روند بلندمدت در طول قرون گذشته بیانگر جایگزین تدریجی هزینههای کار مستقیم با هزینههای سربار در بهای تمامشده کالای فروش رفته است. اکنون سربار بیشترین سهم هزینهها را در این طبقه برای شرکتها دارد. با وجود اهمیت فزاینده آن، نسبت سربار به بهای تمامشده فروش مورد نیاز است تا این که مدیران بتوانند ببینند که آیا افزایش مستمري در هزینه سرباری وجود دارد که نیاز به کاهش داشته باشد.
7. گردش سرمایه
سنجه گردش سرمایه توسط سرمایهگذاران استفاده میشود تا توانایی شرکت را برای تبدیل حقوق مالکانه و بدهی به مبالغ فروش تعیین کنند. نسبت بالای فروش به حقوق مالکانه و بدهی بیانگر سطح بالایی از کارایی در ایجاد فروش است. روند این معیار باید بررسي شود تا دید تا مشخص شود که آیا تغییراتی در سطح کارایی فروش در طول زمان وجود دارد.
8. نسبت داراییهای عملیاتی
تنها سنجه این فصل است که فقط مبتنی بر اطلاعات ترازنامه است و برای استفاده مدیران طراحی شده تا بتوانند تعیین کنند؛ کدام دارایی را میتوان با اطمینان از شرکت حذف کرد بدون این که قابلیتهای عملیاتیاش از بین برود. در نتیجه داراییهایی که بازده سرمایهگذاری ایجاد نمیکنند را میتوان را حذف کرد.
9. حاشیه فروش
براي محاسبه این نسبت فروش، هزینههای توزیع و بهای فروش را جمعآوری میکنيم. در نتیجه همه سودها را از فعالیتهای درآمدزای شرکت جدا میکند. بعلاوه میتواند به عنوان حاشیه سود قبل از هزینههای اداری در نظر گرفته شود
10. نسبت وجه نقد به سرمایه گردش
این نسبت برای تعیین درصدی از سرمایه در گردش سودمند است که از نقد و یا سرمایهگذاری ای تشکیل شدهاند که به راحتی به وجه نقد تبدیل میشود. اگر این نسبت پایین باشد، بیانگر این است که شرکت برای پرداخت تعهدات کوتاه مدتش به دلیل فقدان وجه نقد مشکل دارد.